تو خاک ما ستاره هایی دفننکه دلشون میخواست معما باشندست تو شناسنامه هاشون میبردنتا که شناسنامه ماها باشن
ستاره ها رفتنو نوبت ماستحالا که دنیا خیلی بیقرارهدستامونو به هم بدیم بدونیمعهدی که بستیم برگشتن نداره
حالا شما بزرگ این دیارینباعث دلشورهی مردم نشینشما شناسنامه شدین و بایدحواستون باشه یه وقت گم نشین
خدا نیاره روزی و که برگیرو این درخت زرد و تشنه باشهحواستون باشه درده مردمبرکت دهکده به مردماشه
ستاره ها رفتن و نوبت ماستنزاریم عطر یادشون کم بشهنزاریم از نفس بیفته جنگلیا ساقه ی صنوبری خم بشه
حواسمون باشه که تبر زیادهتبر به دستشم وفا ندارهدستامونو بهم بدیم نزاریمتبر بیاد یه دست صدا ندارهصدا نداره ..